هیات ریحانةالنبی(ص)-حرم امام رضاعلیه السلام

هیات ریحانةالنبی (ص)-حرم مطهر امام رضا علیه السلام.شبهای جمعه ساعت23:30 صحن غدیر -رواق غدیر

هیات ریحانةالنبی(ص)-حرم امام رضاعلیه السلام

هیات ریحانةالنبی (ص)-حرم مطهر امام رضا علیه السلام.شبهای جمعه ساعت23:30 صحن غدیر -رواق غدیر

السلام علیک یا ابا عبدالله

برگزاری مراسم شب ششم محرم در


هیات ریحانة النبی(ص)


در حرم مطهر حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام


مداح: جواد حسن زاده


مکان:حرم مطهر- صحن غدیر - رواق غدیر


زمان: شب ششم محرم- ساعت 23:30


از عموم برادران و خواهران دعوت میشود در این مراسم شرکت فرمایند

السلام علیک یا بقیة الله


گران که نیستم ،ارزان نمیخری ما را؟
برای نوکریت هم نمیبری ما را؟
گدای کوی توام لا اقل نگاهی کن
به رسم بنده نوازی و ذره پروری ما را
اگر پسند دلت نیستم خرابم کن
بساز آدم دلخواه دیگری ما را
اگر که پا بدهد سر به پایت اندازم
مگیر عاشق یک عشق سر سری ما را
قبول ،روسیهم،مفت هم نمی ارزم
گران که نیستم،ارزان نمیخری ما را؟

شعر از شاعر اهل بیت:حمید رضا مهاجر خراسانی

استقبال از ماه محرم

مراسم استقبال از ماه محرم در


حرم مطهر امام رضا علیه السلام


با مداحی برادر جواد حسن زاده


زمان: پنجشنبه مورخ 1390/09/03 ساعت 23:30


مکان: حرم مطهر - صحن غدیر - رواق غدیر


از عموم برادران و خواهران دعوت میشود در این مراسم پر فیض شرکت فرمایند

ماه محرم امده باید دگر شوم....


ماه محرم آمده باید دگر شوم
باید به خود بیایم و زیر و زبر شوم
باید سبک عبور کنم از خیال سود
باید خلاص از تب و تاب ضرر شوم
آزاد از مثلث تزویر و زور و زر
آزاد از هر آنچه نقوش و صور شوم
باید عوض شوم چه به چپ چه به راست،‌ها
بهتر اگر نمی‌شود از بد بتر شوم
از بد بتر چرا شوم اما؟ محرم است
از خوب می‌شود که در این ماه، سر شوم
این ماه می‌شود که شوم چیز دیگری
یک چیز دیگری که ندانم اگر شوم
یک چیز دیگری که نباید به وهم هم
یعنی که نه فرشته شوم نه بشر شوم
خیر مجسم است محرم، بعید نیست
این ماه، تا ابد تهی از هرچه شرشوم
حتی اگر یزیدیم و در سپاه کفر
چون حر، بعید نیست شهید نظر شوم
شب با یزید باشم و فردای انتخاب
قربانی حسین، نخستین نفر شوم
اینک، ندای: «کیست که یاری کند مرا»
ماه محرم است مبادا که کر شوم
ماه محرم است که بیتاب جستجو
در خود همه فرو روم از خویش بر شوم
وقتش رسیده است بگیرم علم به دوش
تکیه به تکیه سینه‌زنان نوحه گر شوم
وقتش رسیده است که چون باد روضه‌خوان
کوچه به کوچه مویه کنان در به در شوم
وقتش رسیده است خرابه خرابه آه
وقتش رسیده لاله کوه و کمر شوم
فرزند من کجاست؟ چه دارد؟ چه می‌کند؟
ماه محرم است نباید پدر شوم
آیا پدر که خاک بر او خوش _ چه گفت و رفت؟
ماه محرم است، نباید پسر شوم
باید که بی‌خبر شوم از هرچه هست و نیست
از ماجرای خون خدا باخبر شوم
ماه محرم است نباید هبا روم
ماه محرم است نباید هدر شوم
وقتش رسیده است که خلع جسد کنم
وقتش رسیده است که از خود بدر شوم
*
بی موج گریه، چشم در این ماه، حفره‌ای است
باید که سرخ، لایق چشمان تر شوم
باید که چشم داشته باشم نه حفره، ها!
باید شراب گریه خون جگر شوم
بی سوز آه، سینه در این ماه، دوزخ است
باید که گرم، در خور شعله، شرر شوم
باید که سینه داشته باشم نه دوزخ، آه
باید لهیب آتش آه سحر شوم
*
آتش گرفته خیمه _ داماد کربلا
سینه به سینه سوز شوم، شعله‌ور شوم
بارانی است دیده خاتون اهل بیت
چشمه به چشمه اشک شوم پرده در شوم
وقتش رسیده است که با گریه بر حسین
چون قصه حسین به عالم سمر شوم
وقتش رسیده است که آیینه‌دار شمس
وقتش رسیده است غلام قمر شوم
دور سر بریده تن پاره علی
پرواز را کبوتر بی‌بال و پر شوم
تشییع دستهای علمدار آب را
وقتش رسیده است که آسیمه سر شوم
وقتش رسیده خطبه شوم، خطبه‌ای بلیغ
وقتش رسیده شعر شوم، شعر تر شوم
وقتش رسیده شاعر و شمشیر و هو! هلا!
وقتش رسیده شیر شوم شیر نر شوم
ماه محرم آمد و محرم شدم به تیغ
آماده‌ام که محرم خون و خطر شوم
با ناله‌‌های حضرت سجاد از سحر
تا شام سرخ آمده‌ام، همسفر شوم
ماه محرم است و نماز حسین را
آماده‌ام، حواله اگر شد، سپر شوم
*
وقتش رسیده است یزید پلید را
همچون زبان زینب کبری تشر شوم
وقتش رسیده است که در چشم ابن سعد
چونان به چشم شمر لعین نیشتر شوم
وقتش رسیده حرمله نابکار را
گردن به تسمه گیرم و تیر و تبر شوم
مرد خدا به غیر شهادت هنر نداشت
وقتش رسیده است که اهل هنر شوم
*
وقتش رسیده است که مختارگونه سرخ
با قاتلان خون خدا در کمر شوم
یعنی به کینه‌خواهی اولاد فاطمه (س)
شمشیر بر کشم به شب و حمله‌ور شوم
قرعه به نام من اگر افتد، خوشا که من
خونی قوم بی‌نسب بی‌گهر شوم
با دست من خدا بکشد زنده زندشان
من، پل برای رفتنشان تا سقر شوم
از اسبشان به زیر در آرم به چابکی
در خونشان به شیرجهی تند تر شوم
بر تن کنم به رزم ستم چار آینه
چشته‌خوران بی‌سر و پا را چغر شوم
چیزی به جا نمانمشان از چهاربند
زی چار میخ نکبتشان راهبر شوم
سرهایشان به نیزه بر آرم یکی یکی
حکم قصاص، حکم قضا و قدر شوم
آتش کشم به خیمه و خرگاهشان به خشم
نیزه به نیزه در پی‌شان سر به سر شوم
شیرین‌تر از عسل بچشم طعم مرگ را
در کامشان قهقهه قهوه قجر شوم
سقای مرگشان شوم از جانب خدای
رهبانشان به مهلکه جوی و جر شوم
*
ماه محرم آمده پا در رکاب خون
در خون خویش آمده‌ام مستقر شوم
بر چشم دشمنان قسم خورده علی (ع)
مانند تیر آمده‌ام کارگر شوم
*
با این جماعت عقب افتاده جهول
یک کوچه هم مباد، شبی هم گذر شوم
نه! نه! نمی‌توانم هرگز نمی‌شود
از نو به جهل، آدم عصر حجر شوم
تیزند و تند و تسخر و طعنه طریقتشان
نه! نه! نمی‌توانم، شیر و شکر شوم
نرمش گذشته از من و با این گروه سخت
نه! نه! نمی‌توانم از این نرمتر شوم
پس بهتر است صاعقه باشم به چشمشان
پر هیب مرگشان هم در هر مقر شوم
از سایه‌ام هراس بیفتد به خوابشان
کابوسشان هر آینه از هر نظر شوم
*
ماه محرم آمد و افسوس می‌رود
آماده‌ام که راهی ماه صفر شوم

السلام علیک یا ابا عبدالله- بیانات مقام معظم رهبری درباره محرم



بیانات مقام معظم رهبری درباره محرم و عزاداری

عاشورا ؛ روح انقلاب اسلامی ایران : در مورد مساله محرم و عاشورا‚ باید بگویم که روح نهضت ما و جهتگیری کلی و پشتوانه پیروزی آن‚ همین توجه به حضرت ابی عبدالله(علیه الصلاتوالسلام) و مسایل مربوط به عاشورا بود. 11/5/68

 الهام امام خمینی از نهضت عاشورا : در دو فصل‚ امام(ره) مساله نهضت را به مساله عاشورا گره زدند: یکی در فصل اول نهضت -یعنی روزهای محرم سال 42- که تریبون بیان مسایل نهضت‚ حسینیه ها و مجالس روضه خوانی و هیئات سینه زنی و روضه روضه خوانها و ذکر مصیبت گویندگان مذهبی شد و دیگری‚ فصل آخر نهضت -یعنی محرم سال 57- بود که امام(ره) اعلام فرمودند:  ماه محرم گرامی و بزرگ داشته بشود و مردم مجالس برپا کنند . ایشان‚ عنوان این ماه را ماه پیروزی خون بر شمشیر قرار دادند و مجددا همان طوفان عظیم عمومی و مردمی به وجود آمد‚ یعنی ماجرای نهضت که روح و جهت حسینی داشت‚ با ماجرای ذکر مصیبت حسینی و یاد امام حسین(ع) گره خورد. 11/5/68

 

ما بیشتر از گذشتگان، قدر نهضت حسینی را می دانیم:  آنچه که نهضت ما را جهت می داد و امروز هم باید بدهد‚ دقیقا همان چیزی است که حسین بن علی(علیه السلام) در راه آن قیام کرد. ما امروز‚ برای شهدای خود که در جبهه های گوناگون و در راه این نظام و حفظ آن‚ به شهادت می رسند‚ با معرفت عزاداری می کنیم. آن شهید و جوانی که یا در جنگ تحمیلی و یا در برخورد با انواع و اقسام دشمنان و منافقان و کفار به شهادت رسیده‚ هیچ شبهه یی برای مردم ما وجود ندارد که این شهید‚ شهید راه همین نظام است و برای نگهداشتن و محکم کردن ستونهای همین نظام و انقلاب‚ به شهادت رسیده است‚.

 اگر عاشورا نبود..: اگر در جامعه ما‚ عشق به امام حسین(ع) و یاد او و ذکر مصایب و حوادث عاشورا معمول و رایج نبود‚ معلوم نبود که نهضت با این فاصله زمانی و با این کیفیتی که پیروز شد‚ به پیروزی می رسید.

 

قوی کردن نگاه عاطفی لازمه عزاداری: امام(ره) با ظرافت‚ آن تصور غلط روشنفکرمآبانه قبل از پیروزی انقلاب را که در برهه یی از زمان رایج بود‚ از بین بردند. ایشان‚ جهتگیری سیاسی مترقی انقلابی را با جهتگیری عاطفی در قضیه عاشورا پیوند و گره زدند و روضه خوانی و ذکر مصیبت را احیا کردند و فهماندند که این‚ یک کار زاید و تجملاتی و قدیمی و منسوخ در جامعه ما نیست‚ بلکه لازم است و یاد امام حسین و ذکر مصیبت و بیان فضایل آن بزرگوار -چه به صورت روضه خوانی و چه به شکل مراسم عزاداری گوناگون- باید به شکل رایج و معمول و گریه آور و عاطفه برانگیز و تکان دهنده دلها‚ در بین مردم ما باشد و از آنچه که هست‚ قویتر هم بشود. ایشان‚ بارها بر این مطلب تاکید می کردند و عملا هم خودشان وارد می شدند.

 

اثر محسوس محرم در زندگی ما:محرم دوران انقلاب‚ بامحرمهای قبل از انقلاب و دوران عمر ما و قبل از ما‚ متفاوت است. این محرمها‚محرمهایی است که در آن‚ معنا و روح و جهتگیری‚ واضح و محسوس است. ما نتایج محرم را در زندگی خود می بینیم. حکومت و حاکمیت واعلای کلمه اسلام و ایجاد امید به برکت اسلام در دل مستضعفان عالم‚ آثار محرم است.

 

عزاداری میدانی برای پیشرفت روحی: پروردگارا ! این ماه محرم و ایام عزاداری را‚ برای ما میدان پیشرفتی در معارف و عمل اسلامی قرار بده. 20/4/70

 درس از محرم فقط به معنی کشته شدن نیست.:در ایام محرم و صفر‚ ملت عزیز ما‚ باید روح حماسه را‚ روح عاشورایی را‚ روح نترسیدن از دشمن را‚ روح توکل به خدا را‚ روح مجاهدت فداکارانه در راه خدا را‚ در خودشان تقویت کنند‚ و از امام حسین‚ علیه السلام‚ مدد بگیرند. مجالس عزاداری برای این است که دلهای مارا با حسین بن علی‚ علیه السلام‚ و اهداف آن بزرگوار نزدیک  و آشنا کند. یک عده ی کج فهم نگویند که  امام حسین‚ علیه السلام‚ شکست خورد.  یک عده ی کج فهم نگویند که  راه امام حسین‚ علیه السلام‚ معنایش این است که همه ی ملت ایران کشته شوند. کدام انسان نادانی‚ چنین حرفی را ممکن است بزند.‚ یک ملت از حسین بن علی‚ علیه السلام‚ باید درس بگیرد. یعنی از دشمن نترسد‚ به خود متکی باشد‚ به خدای خود توکل کند‚ 10/4/71گلو

 

نوحه خوانی و عروج معنوی مردم.:نوحه ی سینه زنی خواندن هم شرایط دارد. باید آن کسانی که اینها را تهیه می کنند‚ می سرایند‚ می خوانند‚ مواظب باشند که درست برطبق معارف اسلامی حرف بزنند‚ تا این سینه زنی‚ این روضه خوانی‚ این نوحه خوانی‚ قدمی باشد در راه عروج مردم به اوج قله ی افکار اسلامی.26/3/72

 

بهانه ای برای نوشیدن از چشمه عاشورا.:از همان روزی که موضوع ذکر مصیبت حسین بن علی‚ علیه السلام‚ مطرح شد‚ چشمه ی جوشانی از فیض و معنویت‚ در اذهان معتقدین و محبین اهل بیت‚ علیهم السلام‚ جاری گشت. این چشمه ی جوشان‚ تا امروزهمچنان ادامه و جریان داشته است‚ بعد از این هم خواهد داشت‚ و بهانه ی آن هم‚ یادآوری خاطره ی عاشوراست.17/3/73

 

وسیله ای برای ارتباط روحی و قلبی با اهل بیت: مسلما شرکت در مجالس مذکور‚ ثواب اخروی دارد‚ اما ثواب اخروی مجالس عزا‚ از چه ناحیه و به چه جهت است‚ مسلما مربوط به جهتی است که اگر آن جهت نباشد‚ ثواب هم نیست. بعضی از مردم متوجه این نکته نیستند. همه باید در این مجالس شرکت کنند‚ قدر مجالس عزاداری را بدانند‚ از این مجالس استفاده کنند‚ و روحا و قلبا‚ این مجالس را وسیله ای برای ایجاد ارتباط و اتصال هرچه محکم تر میان خودشان و حسین بن علی‚ علیه السلام‚ خاندان پیغمبر‚ و روح اسلام و قرآن قرار دهند. این‚ از وظایفی که در این خصوص مربوط به مردم است.

 

سه ویژگی عزاداری حسین بن علی (ع): مجالس عزاداری ماه محرم‚ این سه ویژگی‚ باید وجود داشته باشد: 1. عاطفه را نسبت به حسین بن علی و خاندان پیغمبر‚ علیهم صلواه الله‚ بیشتر کند. (علقه و رابطه و پیوند عاطفی را باید مستحکم تر سازد.) چون رابطه ی عاطفی‚ یک رابطه ی بسیار ذی قیمت است.2. نسبت به حادثه ی عاشورا‚ باید دید روشن و واضحی به مستمع بدهد. 3. نسبت به معارف دین‚ هم ایجاد معرفت و هم ایجاد ایمان - ولو به نحو کمی – کند.

السلام علیک یا ابا عبدالله

مراسم هیات ریحانة النبی (ص) در ایام ماه محرم در


حرم مطهر حضرت امام رضا علیه السلام


نیایش ، مداحی ، سینه زنی


قرائت زیارت عاشورا توسط برادر: رضا وثوق زاده


با مداحی برادر جواد حسن زاده

زمان: شبهای جمعه- ساعت 23:30

مکان: حرم مطهر - صحن غدیر - رواق غدیر


از عموم برادران و خواهران دعوت میشود در این مراسم پرفیض شرکت فرمایند

محرم امد.....




دستها سایه بان چشمانم                                                   
  کاروانی ز دور می آید

دربیابان تشنه و برهوت                                                        

گردوخاکی زدورمی آید
آی بارانیان به کوچه زنید                                               
 تاکه پایان دهید فاصله را
 گوش دل گر دهیدمیشنوید                                                  
بی قراری زنگ قافله را
بین یک حلقه از بنی هاشم                                                     
محملی خوش خرام می آید
 پشت پرده فرشته ای آرام                                                    
 باوقارتمام می آید
دوربادا و دور  چشم  فلک                                                       
زینب از راه دور می آید
سرعالم به زیر چون بانو                                                        
 قصد دارد نزول فرماید
خیمه ها یک به یک علم گردید                                               
 جان عالم فدای خیمه دوست
اولین خیمه ای که قد افراشت                                                 
خیمه زینب است چون بانوست
خیل اصحاب گرد شمع وجود                                                  
چشمها بی قرار ثارالله
دست در دست باب دخترکی                                                   
پابه پای حسین عبدالله
هرچه کودک پیاده  شد آخر                                                 
 بوسه ای از رخ عمویش کرد
وعموتا رقیه اش را دید                                                   
 پاک خاک از لباس ومویش کرد
ناقه ای روی خاک زانو زد                                                
ضرب خورشید آسمان کم شد
هرکسی بود گرد محمل عشق                                       
دست بر سینه اش زد و خم شد
پرده تا ازکجاوه رفت کنار                                                 
رخ عیان کرد عمه سادات
گوش کن می رسدصدای حسین                                     
 همگی بهرعمه جان صلوات
هاشمیون کنارهودج نور                                                  
 همگی ذکرفاطمه برلب     
وعلم گشت بیرق عباس                                                
درکنار کجاوه زینب
آفتاب و تمام شدت آن                                                  
 مهربان شد بصورت عمه
باد می زد به پرچم عباس                                             
  سایه بان شد به صورت عمه
دست اکبر گرفت دستی را                                            
  دست دیگر به بازوی عباس
پای عباس شد رکاب حرم                                              
 پای زینب به زانوی عباس
یل ام البنین به چشم کشید                                          
 گوشه آستین بانو را       
زینب اورا فشرد در آغوش                                               
 بوسه ای زد میان ابرو را
گفت داغ تو رانبینم من                                                
   عین آرامشم تویی عباس
من فدایت که در مصیبتها                                               
  آخرین خواهشم تویی عباس
باچنین عزت و جلال و شکوه                                           
  گشت خاتون پیاده از محمل
چند روزی گذشت باز رسید                                           
   کاروان پیاده وای از دل
نه عمویی کنار عمه رسید                                              
 نه عصایش دو دست اکبر بود
آنکه هر دم کنار زینب بود                                                
بین گودال پاره پیکر بود...........

حال و هوای محرم




مـردم بسـاط گـریـه و مـاتـم بیـاوریـد
وقتش شده که بیرق و پرچم بیاورید
مــردم کتـیبه هـای حـسـینیـّه نـزد کیـسـت؟
«باز این چه شورش است که...عالم» بیاورید
خواهید از خدا که در این شصت روز عمر
در بـیـن روضــه هــا نـکـنــد کـم بـیـاوریـد
این اشک ها برای حسینی شدن کم است
صـد چـشـمه چـشـم، کوثـر و زمـزم بیـاوریـد
هنگام روضه خواندن ذاکر درون ذهن
تصـویــر قـتلــگـاه مــجـسّـم بیــاوریـد
هر سینه نیست قبر حسین و مطاف او
در هـیـئـت غـمـش دل مَـحـرم بـیــاوریـد
«فَلتُلطَمُ الخُدود و تُشَقُّ الجُیوب»۱ را
بـر گـونه ها و سـینه فـراهـم بـیـاوریـد
رخت سپید کنده و در گنجه افکنید
پـیـراهــن ســیـاه مـحـرّم بـیــاوریـد





السلام علیک یا ابالحسن یا علی بن ابیطالب





آسمان پای پیاده به غدیر آمده بود
زودتر از همه با این همه دیر آمده بود
چه خبربود؟! زمان لحظهٔ حساسی بود
عرش با آن عظمت نیز به زیر آمده بود
چه خبر بود؟! که ابلیس به خود می لرزید
و خدا خواسته این گونه حقیر آمده بود
چه خبر بود؟! که این قافله ها در پی هم
از دل کعبه به این دشت کویر آمده بود
چه خبر بود؟! که جبریل به خود می بالید
پیک مامور در این امر خطیر آمده بود
چه خبر بود؟! که پیغمبر دردانهٔ حق
باز هم بر در میخانه بشیر آمده بود
روی دستش بگرفت او همهٔ هستی را
جان خود را که چه جانانه وزیر آمده بود
آی! آهسته!! صدایش برسد تا افلاک
ماه و خورشید به تبریک امیر آمده بود

اسلام علیک یا علی النقی الهادی




بال کسی به اوج هوایت نمی رسد
حتی ملک به گرد دعایت نمی رسد
دسـتان آسمان به بلنـدای آسمان
بر خاک ریشه های عبایت نمی رسد
آقا بدون نور تو حتی فرشته هم
گمراه می شود ؛ به هـدایت نمی رسد
تو چهارمین علی سریر ولایتی
درک زمین به فهم ولایت نمی رسد
فخر گدایی سر کویت همین بس است
صد پادشاه هم به گدایت نمی رسد

ما را غلام حضرت هادی نوشته اند
دیوانگان غیر ارادی نوشته اند

وقتی قرار شد که کمی سروری کنم
باید همیشه پای شما نوکری کنم
روی زمین که رد و نشان از شما کم است
باید نظر به نقطه ی بالاتری کنم
وقتی قرار شد به تو نزدیک تر شوم
باید که التماس به چشم تری کنم
بار رسالت غم تو روی دوش من
پس می توان به عشق تو پیغمبری کنم
با این گدایی سر کوی تو بی گمان
باید به کل عالمیان سروری کنم

چون دل میان زلف کسی ساده گم شدم
شکر خدا اسیر امام دهم شدم

مسعود اصلانی

السلام علیک اباالحسن یا علی بن محمد

ولادت دهمین پیشوای شیعیان جهان

حضرت امام هادی علیه السلام

مبارکباد


آستان خدا کمال شما
هفت پرواز زیر بال شما
با شما می شود به قرب رسید
ای وصال خدا وصال شما
گاه با آدم و گهی با نوح
بی زمان است سن وسال شما
مثل جبرئیل می شود بالم
با همین غوره های های کال شما
روزگاری است در پی دلم اید
گرچه نا قابل است مال شما

بال ما را به آسمان ببرید
تا خداوند لا مکان ببرید


هر کسی تو را سلام کند
به مقام تو احترام کند
کاش در صحن سامرات خدا
تا قیامت مرا غلام کند
پرو بال کبوترانه ی من
در حریم تو میل دام کند
هر که بی توست واجب است به خود
خواب احرام را حرام کند
بر دلم واجب است بعد طواف
عرض دین محضر امام کند


نیمه ی ماه حج که شد باید
شیعه در محضر شما آید

ای مسیحا ی سامرا هادی
آفتاب مسیر ما هادی
علی ابن محمد ابن علی
نوه ی اول رضا هادی
نیست جز دامن کرامت تو
پرده خانه خدا هادی
ذکر هر چهارشنبه ام این است
یا رضا یا جواد یا هادی
به ملک هم نمی دهم هرگز
گریه زائر تو را هادی


یک شبی را کنار ما ماند ی
سر سجاده جامعه خواندی

تو دعا را معرفی کردی
مرتضی را معرفی کردی
با فراز زیارت سبزت
راه ما را معرفی کردی
مرتضی و حسین و فاطمه و
مجتبی را معرفی کردی
نه فقط اهل بیت را بلکه
تو خدا را معرفی کردی
سامرایت غریب بود اما
کربلا را معرفی کردی

 
با تو ما مرتضی شناس شدیم
تا قیامت خدا شناس شدیم

ریشه های محبت ما تو
مزرعه های سبز دنیا تو
خواهش سرزمین پائین من
اشتیاق بهشت بالا تو
گاه ابلیس می شوم بی تو
گاه جبریل می شوم با تو
می نمی دانم این که من دارم
به تو نزدیک می شوم یا تو.....
چه کسی از مسیر گمراهی
داده ما را نجات ؟ ...آقا تو


تو مرا با ولایتم کردی
آمدی و هدایتم کردی
 

دل من درکفت اسیر بود
به دخیل تو مستجیر بود
گر شود ثروتم سلیمانی
باز هم بر درت فقیر بود
شکر حق می کنم صدای بلند
حضرت هادی ام امیر بود
آبرو خرج می کنی بسکه
کرم سفره ات کثیر بود
شب میلاد تو به ذی الحجه
مطلع شوکت غدیر بود

 
ریشه ناب اعتقاد علی
پسر حضرت جواد علی
 

دوست دارم گدای تو باشم
سائل دست های تو باشم
مثل بال و پر کبوترها
دائما در هوای تو باشم
دوست دارم که از زمان ازل
تا ابد خاک پای تو باشم
نیمه شب های ماه ذی الحجه
زائر سامرای تو باشم
یا دعای قنوت من باشی
یا قنوت دعای تو باشم
ما فقیریم سفره ای وا کن
سامرایی حواله ی ما کن

با تو این عقل ها بزرگ شدند
اعتقادات ما بزرگ شدند
 

پای دلهای شیعیان آن قدر
گریه کردید تا بزرگ شدند
با نگاه تو با محبت تو
اِبن سکّیت ها بزرگ شدند
خوب شد بچه های هیئت ما
پای درس شما بزرگ شدند
بچه های قبیله ما با
کربلا کربلا بزرگ شدند
بی تو دل های ما بهار نداشت
مثل یک شاخه ای که بار نداشت

علی اکبر لطیفیان

عید قربان مبارکباد

یا حسین ای قلبها زندانیت

ای فدای هیبت سلطانیت

کاش جانم قابلت میبود تا

عید قربان میشدم قربانیت



عید سعید قربان مبارکباد

السلام علیک یا مسلم بن عقیل


این اهل کوفه رشته ی پیمان بریده اند
شمشیرهای خویش به رویت کشیده اند
اینجا مدینه نیست ولی شهر کینه است
اینجا سقیفه ی دگری آفریده اند
دیروز دست بیعتشان را فروختند
امروز تازیانه وخنجر خریده اند
در تار وپودشان نمک سفره ی علیست
اما برای قتل تو سبقت گزیده اند
کوفه میا که قافله ی سم اسبها
در انتظار پیکر ازهم دریده اند
اینجا تنورها همه خاموش ومنتظر
در انتظار یک سر از تن بریده اند
لعنت به چشم های حریص ومریضشان
انگار گوشواره ومعجر ندیده اند