هیات ریحانةالنبی(ص)-حرم امام رضاعلیه السلام

هیات ریحانةالنبی (ص)-حرم مطهر امام رضا علیه السلام.شبهای جمعه ساعت23:30 صحن غدیر -رواق غدیر

هیات ریحانةالنبی(ص)-حرم امام رضاعلیه السلام

هیات ریحانةالنبی (ص)-حرم مطهر امام رضا علیه السلام.شبهای جمعه ساعت23:30 صحن غدیر -رواق غدیر

خبرگزاری فارس:  به دنبال جسارت شاهین نجفی، از خواننده های رپ،در ترانه ای به اسم "نقی"، به امام هادی (ع) حکم ارتداد او توسط آیت الله صافی صادر شد.
 
 




هیات ریحانة النبی(ص) اقدام خواننده مرتد ،شاهین نجفی را در خصوص اهانت به ساخت مقدس امام هادی محکوم نموده و از عاشقان اهل بیت علیهم السلام خواستار آنست در جهت ترویج مکتب اهل بیت علیهم السلام پیش از پیش بکوشند تا دیگر چنین شیطان صفت هایی جرات جسارت به ساحت مقدس ذوات ائمه معصومین را پیدا نکنند

بانو سلام


بانو سلام! حال شما؟ روز مادر است

روز زنی که از همه مردان، سَری سَر است

روز شما که مادر زینب، حسن، حسین

نه! روز دختری ست که اُمّ پیمبر است

از آسمان صدای قدم هات می رسد

گوش فلک ز همهمه ی عرشیان کر است

حیف از تو و زنان قریش!! میزبان تو…

جمعی ز مریم، آسیه و ساره، هاجر است

یاس نبی! کبوتر دردانه ی علی!

هفت آسمانِ دل ز قدومت معطر است

تو ماه آسمان شدی، از تکه های تو

این یازده ستاره به گردت مدوّر است

شیرین و خسرو، لیلی و مجنون و عشقشان

با عشق بی بدیل شما کی برابر است؟؟!!

ای یکه تاز عشق! تماشاچی ات شدیم

حیران عشق بازی تو حقّ داور است

«یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجب

کز هر زبان که می شنوم نامکرر است»

رخصت بده برای شما شاعری کنم

«از هرچه بگذریم سخن دوست خوشتر است»

مادر بگو که دست مرا رد نمی کنی

این شعر هم هدیه ی من روز مادر است

گفتم مکان وعده؟؟!!… کجا پیشکش کنم؟!!

گفتی حریم دختر موسی بن جعفر است!

بانو ببخش آخر شعر بغض کرده ام

آخر هنوز ردّ نگاهم به یک "در" است

از فاطمیه تان به حَسَن فکر می کنم

و چشم های مات که از واقعه تر است…

السلام علیک یا فاطمه الزهرا

شبی باز دلم هوای تو گرفت و به دل افتاد

 که با رخصت حیدر

زنم دم ز تو یا حضرت مادر

خیالی ز تو بر سینه‌ی تفدیده کشیدم

و از هر چه به جز توست بریدم

دلم عرش نشین شد، تمام همه‌ی آنچه بلد بوده‌ام این شد

* * *

تو زهرائی و حق سوره‌ی کوثر، فرستاده برایت

نه کوثر، که فرود آمده قرآن، به تعریف تو و مدح و ثنایت

و فرموده پیمبر به تو جانم به فدایت

 علی خلق شده تا بشود یار برایت

بوَد روح الامین خادم و دربان سرایت

توئی آنکه بوَد حضرت مریم یکی از قابله‌هایت

توئی آنکه بود سرمه‌ی حوا، غبار کف پایت

توئی آنکه به او ناز کند ذات خداوند

به تسبیح و دعا چونکه بلند است صدایت
* * *

تو زهرائی و از هر چه بدی هست به دوری

تو زهرائی و یک پارچه نوری

تو معنای شعوری

تو انسان... !؟ نه، ملکۀ...!؟ نه

 تو انسیه‌ی حوری

تو همپای علی هستی و بر درد دلش  سنگ صبوری

* * *

تو زهرائی و عالم همه سودازده‌ی لحظه‌ی لبخند تو هستند

به مدح تو همین بس که امامان همه فرزند تو هستند

* * *

تو زهرائی و عالم همه در تاب و تب توست

سخنهای خدا چشمه‌ی جاری ز لب توست

و هر حرف قشنگی که خدا خلق نموده لقب توست

علی شیفته‌ی عشق و وفا و ادب توست

 کرم عادت هر صبح و شب توست

 تو زهرائی و افلاک به زیر وجب توست

دل هر که خدائی‌ست در عالم به خدا در طلب توست

 تو زهرائی و از سبزترین قوم و قبیله نسب توست

مریضیم و گرفتار غم عشق

دوای دل غمدیده ما در مطب توست

* * *

توئی آنکه دگر مادر گیتی

 شبیه تو نزاده

توئی آنکه خدا فاطمه‌ات نام نهاده

خداوند کلید همه عالم، به دستان تو داده

و از اشک تو در ساغر خود ریخته باده

توئی فاطمه‌ی عرش نشینی که بٌوَد

زندگیت مظهر یک زندگی ساده ساده

* * *

تو زهرائی و نامت به روی خاتم دل نقش نگین است

و عالم همه در سایه‌ی آن چادر تو سایه نشین است

که هر رشته آن چادر تو حبل متین است

و دامان تو مهدِ همه خوبان زمین است

حسین و حسن و زینب و کلثوم

 مگر ماحصل خوردن شیر تو جز این است؟!

که فرزند تو ارباب سماوات و زمین اسن

تو در اوجی و دستور خداوند چنین است

فدای تو وجودم که همه هستی‌ام این است...

* * *

تو زهرائی و از وصف تو عاجز شده الفاظ و معانی

و اندازه‌ی این نیست زبانی

که از مدح تو شرحی دهد و حرف و بیانی

و این کار بشر نیست

خدا هر چه که فرموده همانی

منم تشنه و تو آب روانی

خدا داند و تو نیز بدانی

که در بند توأم فاطمه جان، گر که به خاکم بنشانی

و یا اینکه به خونم بکشانی

نه اندازه‌ی آنم که برنجم

نه تو آن کسی هستی که برانی...

* * *

توئی آنکه به عرش ملکوتی خدا قائمه هستی

امید همه هستی، به فردای قیامت

تو بانوی همه کاره‌ی این محکمه هستی

تو با حقی و حق با تو و دور از غم و هر واهمه هستی

خلاصه...

همه‌ی اینکه نوشتند توئی‌، اینهمه تو نیست! که فاطمه هستی....

* * *

تو زهرائی و محبوبه‌ی دربار خدائی

تو معنای وفائی

تو زهرا اقیانوس حیائی

توئی فاطمه و مرز میان تن خاکی و خدائی

دعا کن که بیاید پسرت تا که بگوید تو کجائی؟

* * *

تو زهرائی و چشمان همه بر کرم توست

دل شیعه‌ی تو غرق غم توست

عزادار تو و قد خم توست

سیه پوش جوانی تو و عمر کم توست

امید دل شیعه به ظهورٍ پسر توست

و همه آرزویش ساخت و ساز حرم توست...


خوانده شده توسط برادر جواد حسن زاده  در هیات ریحانة النبی (ص) .حرم مطهر امام رضا علیه السلام

شب جمعه1391/02/21

السلام علیک یا فاطمه الزهرا

سلام علی بضعة المصطفی

سلام علی بنت خیر الوری

سلام علی ام شبر و شبیر

سلام علی زوجة المرتضی

سلام علیک و یوم ولدت

سلام علی الرجعة المنتهی


سالروز میلاد ام ابیها،صدیقه کبری ،حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مبارکباد

السلام علیک یا فاطمه الزهرا

 

شب است و غم و درد و الم و تابش مهتاب

در آن شهر پر از ظلم

به جز مردم یک خانه

همه خواب ، همه خواب

و جز هق هق آهسته یک مرد

و یا ناله آرام دو سه کودک بی تاب

اگر گوش کنی می شنوی زمزمه ریختن آب



اگرچه همه خوابند

ولی در دل آن خانه پر از ماتم و غوغاست

که این شب ، شب بی مادری زینب کبری است

شب اصلی ضربت زدن حضرت مولاست

شب غسل گل یاس علی ، حضرت زهراست



علی بود و یک زانوی لرزان

علی بود و غم تازه یتیمان

علی بود .

و آن اشک روان ، سینه محزون پر از درد

وآن گریه پنهان

علی بود

و یک یاس شهیده

همان شیر خدا ،حیدر کرار

و رنگی که ز رخسار پریده

همان فاتح خیبر

که قدش سخت خمیده

علی بود

همان همسر زهرا

که چندیست به جز فاطمه از مردم آن شهرسلامی نشنیده

علی بود و رخساره زهرا

که سه ماهست ندیده



علی بود و دلی خسته در آن بارش غمها

علی بود و اسما

کنار بدن خسته زهرا

در آن نیمه شب ساکت و خلوت

همان نیمه شب غصه و غربت

شب هجر ، شب اوج مصیبت

شب مرگ علی ، مرگ گل یاس

علی کرد نگاهی به اسما

که بریز آب روان بر روی گلبرک گل یاس



و با اشک نگاهی به تن فاطمه اش کرد و همی گفت

عزیز دل حیدر

مددی کن که دهم غسل تنت را

کمک کن که بشویم بدنت را



و با نام خدا غسل گل یاس شد آغاز

خدا داند از آن لحظه که شد چشم علی سوی گلش باز



علی بود و قلبی که به اندازه فاطمه غم داشت

علی بود و بازوی کبودی که ورم داشت



و دستان علی بر گل زخم بدن فاطمه اش خورد

علی زنده شد و مرد

نفس در دل او حبس شد و سوخت

علی چشم به چشمان گلش دوخت

و آن بغض که در آن سینه نهان داشت رها شد

دوباره قد او خم شد و تا شد

و روح از بدنش رفت و جدا شد

سرش را به روی شانه دیوار زد و زار زد و گفت :

نگفتی به علی فاطمه یک بار

از این زخم و از قصه دیوار

از این اذیت و آزار

از این سینه و از لطمه مسمار

خدایا

چه کند حیدر کرارا...؟



همه عالم هستی ، فغان گشت ز آه دل آن رهبر مظلوم

و از اشک یتیمی حسین و حسن و زینب و کلثوم

به جز زمزمه ریختن آب

از آن خانه صدایی به سما رفت

که تا عرش خدا رفت ....

صدای تپش یک دل خسته

که بندش شده پاره و از ریشه گسسته

صدای کمر کوه

که از غصه شکسته



فقط آه کشید آه

علی با مدد فاطمه استادروی پا

و چینن گفت به اسما

بریز آب به روی گل حیدر

ولی سعی کن آرام بریزی ، که یاسم شده پرپر

ولی سعی کن آرام بریزی ، که گلم خسته خسته ست

ولی سعی کن آرام بریزی ، که پهلوش شکسته ست



علی شست تنش را

و با گریه چنین گفت به زهرا:

شدی پرپرو این شهر نفهمید

که گل طاقت این اذیت و آزار ندارد

تو رفتی وعلی یار ندارد

و در این شهر طرفدار ندارد

گذشت از من و تو قصه ولی کاش به گلبرگ شقایق بنویسند:

که (( گل تاب فشار در و دیوار ندارد....))

السلام علیک یا فاطمه الزهرا

با دستمال سبز که بستی به دور سر 

معلوم میشود که سرت درد میکند 

هر کار میکنی که نفهمم نمیشود 

معلوم میشود کمرت درد  میکند 

من که غریبه نیستم از جا تکان نخور 

پرپر نزن که بال و پرت درد میکند 

این طرز راه رفتن تو داد میزند 

دستت ,تنت, دلت ,جگرت درد میکند 

از لحظه ای که با حسنت کوچه بوده ای 

قلب شکسته پسرت درد میکند 

 

خوانده شده توسط کربلایی جواد حسن زاده در هیات ریحانه النبی (ص)- دهه فاطمیه