فزت و رب الکعبه گفت آقا زمین خورد
عالم فروپاشید تا مولا زمین خورد
محراب خم شد ماه چون از پای افتاد
افتاد قبله ، کعبه ی دلها زمین خورد
تا خانه مه را اختران با اشک
بردند
تا دید بابا ، زینب کبری زمین خورد
چون شمع و پروانه که جان بی هم نخواهند
مولا زمین افتاد تا زینب زمین خورد
قدری تسلا داد زینب را که برخیز
بگذار وقتی پیکری تنها زمین خورد
حالا نه ، آندم غرق شو در اشک هایت
لب تشنه ای چون جانب دریا زمین خورد
غم با تو بعد از این فراوان کار دارد
بگذار وقتی یوسف زهرا زمین خورد
دریاب امام خویش را اما نه حالا
وقتی که اکبرزاده ی لیلا زمین خورد
بر سر تو اکنون خاک غم مگذار بگذار
از روی نی وقتی سر سقا زمین خورد
این اشک ها ی همچو شبنم را نگه دار
وقتی حسینم یکه و تنها زمین خورد
شعر از حمید رضا مهاجر خراسانی
وبلاگ زیبایی دارید به سایت ما هم سر بزنید...
دنیای عمران :: بزرگترین وبسایت مهندسی عمران ...
مهندسان عمران بفرمایید
http://civilworld.ir