هیات ریحانةالنبی(ص)-حرم امام رضاعلیه السلام

هیات ریحانةالنبی (ص)-حرم مطهر امام رضا علیه السلام.شبهای جمعه ساعت23:30 صحن غدیر -رواق غدیر

هیات ریحانةالنبی(ص)-حرم امام رضاعلیه السلام

هیات ریحانةالنبی (ص)-حرم مطهر امام رضا علیه السلام.شبهای جمعه ساعت23:30 صحن غدیر -رواق غدیر

توصیه های حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای به مداحان

رسالت مداحان اهل بیت (علیهم السلام) در قبال شهدا .

در تهران یا قم و یا هر جای دیگر که برادران هستند ، از حضور در مجالس شهدا غفلت نکنند . من خواهش می‌کنم برادران با جستجو محافل شهدا را پیدا کنند و خودشان در آنجا حضور پیدا کنند و منتظر دعوت آنها نباشند. کما اینکه شنیدم بعضی از برادران مداح همین‌طور هستندو اصلا خودشان می‌روند مجالس شهدا را پیدا می‌کنند و در آنجا مداحی می‌کنند.  اگر این سازماندهی شده باشد ، خیلی بهتر است . جامعه‌ی مداحان کنونی در تهران ، قم ، کرج ، و هر جای دیگر که آقایان هستند اصلا سازماندهی کنند و با تقسیم شهر ، مداحان هر قسمت را موظف کنند ، یک نفر را مامور کنند و مثلا عده‌ای از مداحان روز شنبه را اختصاص به شهدا بدهند و شش روز دیگر هفته را به کارهای معمولی خودشان و دعوت‌های مردم بپردازند. بعضی‌ها یکشنبه و بعضی‌ها دوشنبه و به همین منوال تا جمعه را اختصاص به شهدا بدهند ، که مردم بدانند برای شهید ، می‌توانند در هروز مجلس یادبودی بگیرند. خدا شاهد است که اگر من مداح و منبری بودم و وقت داشتم ، آرزو می‌کردم بروم در مجالس شهدا مداحی یا صحبت کنم و یا شعر بخوانم . منتها فرصت نمی‌کنم . لکن اگر برایم امکان داشت بدانید که نمی‌گذاشتم هیج وقتی از اوقات از حضور در مجلس شهدا فوت شود . هم تسلای آنها و هم بزرگداشت شهادت آنها بسیار عزیز و محترم است . امروز اینها علی اکبرها هستند . اینها هستند که امروز به ندای هل من ناصر سید‌الشهداء (ع) پاسخ گفتند و دارند فداکاری‌ می‌کنند . ما در طول تاریخ هیچ کس را نمی‌توانیم با شهدای کربلا مقایسه کنیم . آنها مقام و موقعیت دیگری دارند . اما آنها را می‌توان با شهدای زمان پیغمبر (ص) مقایسه کرد . واقعا بعض از شهدای امروز ما از شهدای زمان پیامبر (ص) بالاترند و بعضی‌شان هم با آنها برابرند . حنظله غسیل الملائکه و بقیه‌ی شهدا که در دوران‌های مختلف بودند ، در زمان ما هزاران نظیر دارند ، به هر حال خانواده‌های شهدا خیلی ارزش دارند . (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جامعه مداحان اهل‌بیت – 30  / 11 / 1365 )

اصل محتوا در مداحی اهل‌بیت

یکی از چیز‌هایی که باید در اشعار مداحان باشد مفاهیم بلند اسلامی در باب توحید مثلا یا در باب نبوت است . و بهترین اشعار قدما رد بابا توحید و نبوت همین مدایجی است که شعرای بزرگ ما در مقدمه‌ی دیوان‌ها و مثنوی‌هایشان گفته‌اند . انسان حقیقتا با مضامین قوی و رشنگر این اشعار ، پیغمر (ص) یا امام (ع) یا فاطمه‌زهرا سلام الله علیها را می‌شناسد . البته آن طور که باید ، نمی‌شود شناخت و ما نمی‌توانیم آن بزرگواران را درست بشناسیم لکن در آن حدی که ممکن است می‌توان آنها را شناخت . مثلا راجع به امیر المؤمنین علیه السلام ، هم عدل او ، هم ضعیف پروری او ، هم دشمن ستیزی او ، و هم جهاد او را می توانیم بشناسیم .

ما قوتی پانزده سال – بیست سال پیش این حرفها را می‌زدیم ، خیلی‌ها می‌شنیدند ،  اما نمی‌فهمیدند ما چه می‌گوییم ، می‌گفتیم آقا فقط نپردازید به خط و خال خیالی چهره‌ی ائمه علیهم السلام . در تعریف زلف امام (ع) ، یا ابروی امام (ع) و یا چشم امام (ع) ، شعرهایی می‌خواندند ، حال اینکه اینها تعریف نیست . حالا اگر امیر المؤمنین علیه السلام ابرویش کمانی باشد یا کمانی نباشد ، در شخصیت او چه اثری می‌گذراد ؟ زلف او افشان باشد یا نباشد ، مگر چه اثری می‌گذارد که بیاییم در قصیده‌ای راجع به امیرالمؤمنین علیه السلام از زلف آن حضرت بگوئیم ؟ آن وقت می‌گفتند و می‌خواندند لکن اکنون به نظرم کم شده و ان‌شاءالله این چیزها حالا نباشد . وقتی می‌گفتیم آقا این‌ها را چرا می‌گویید تعجب می‌کردند و می‌گفتند که پس چه بگوییم ؟ آن روز وقتی می‌گفتیم آقا از مسائل زندگی علی بگویید ، از برجستگی‌های عملی او بگویید ، برایشان روشن نبود . اما  امروز برای همه ، زندگی امیرالمؤمنین علیه السلام روشن است . زهد او در زمان حکومت ، چیز کمی نیست که یک نفری حاکم باشد و تمام ازمه‌ی قدرت در کف اقتدار او باشد ، بیت المال دست او باشد ، قدرت دست او باشد ، شمشیر دست او باشد ، نفوذ کلمه دست او باشد ، اما زندگی شخصیش آنچنان باشد که خود او با یاران نزدیکش بگوید شما نمی‌توانید مثل من زندگی کنید . آن قدر سخت است که به عثمان بن حنیف می‌گوید : « الا و  انکم  لا تقدرون علی ذلک » نهج البلاغة‌. نامه 45

آن وقت غذایش به‌ گونه ای باشد که راوی از اصحاب امیر المؤمنین علیه السلام به قنبر خادم آن حضرت بگوید : چرا این غذا را به به این پیرمرد می‌دهی ؟ علی (ع) پیرمر شده ، چرا این نان جوین سخت خشک را به مرد شصت ساله‌ای می‌دهی ؟ قنبر در جواب گفت که این کار را من نمی‌کنم ، بلکه خود او ا ین نان را داخل کیسه‌ای می‌گذارد و کیسه‌ را می‌بندد ، گاهی هم مهر می‌کند که کسی باز نکند نان را با روغن مخلوط کند .

« الا و ان امامکم قد اکتفی من دنیاه بطمریه و من طعمه بقرصیه » : بدان که پیشوای شما بسنده کرده است از دنیای خود به دو جامه‌ی فرسوده و دو قرصه‌ی نان را خوردنی خویش نموده ، بدانید که شما چنین نتوانید کرد . نهج البلاغة‌. نامه 45 ، این بعد از زندگی حضرت را بیان کنید تا مقایسه بشود بین امیر المؤمنین و خصوم امیر المؤمنین علیه السلام در تاریخ و امروز .

آن کسانی که امروز در دنیا داعیه حمایت از مظلومان و مستضعفان و ملت‌‌ها و آزادی و حقوق بشر دارند ، چگونه زندگی می‌کنند ؟ آیا در جوامع آنها فقیر و مستمند نیست ؟ آیا سر گرسنه‌ای بر بالین نهاده نیست ؟ ا مروز شما این چیز‌ها را خودتان می‌توانید خوب تصور کنید و بعد برای دیگران به تصویر در آورید .

جهاد امیر المؤمنین علیه السلام ، که از همان اول از دوران کودکی ، از 11 سالگی یا 12 سالگی و تا آخر عمر با دشمنان خدا مشغول مبارزه بود و در این راه جان داد خیلی چیز مهمّی است . این را یک شاعر بسیار خوب می‌تواند بیان کند و یک گوینده به خوبی می‌تواند در  ذهن مردم و تا اعماق دل و جانشان نفوذ دهد . این پیوند عاطفی خودتان با ائمه علیهم السلام و مسائل اخلاقی را حفظ کنید (مقام معظم رهبری – 28 / 10 / 68 )

 

از لحاظ مضمون باید سه رکن در مدح و شعر خواننده و مداح وجودذ داشته باشد . من از آقایان مداحان محترم خواهش دارم در رکن اول همچون روش سابق و معمول مداحان ، ابتدا غزل و یا ققصیده‌ای را برگزینند کهدر آن از اخلاق انسانی ذکری شده باشد ، آن هم با روش مناسب و صدای خوب شما ، تا مردمی که گوش می‌دهند کاملا تحت تاثیر قرار بگیرند . در رکن دوم معارف اسلامی را از  توحید و از انقلاب و از مسائل انقلاب و مسائل مربوط به زندگی  ائمه ، از ابعاد مبارزه و ابعاد انقلابی مطرح کنند. و در رکن سوم هم که ذکر مصیبت است باید البته با بعد انقلابی مطرح بشود . حتما باید مصیبت ذکر بشود . گاهی در بعضی از روضه‌خوانی‌ها مصیبت اصلا ذکر نمی‌شود . مصیبت ، یعنی آن واقعه‌ای که اتفاق افتاده باید تشریح بشود . (مقام معظم رهبری – 30  / 11 / 65) .

 

جامعه مداح باید از زبان خوب ، شعر عالی  و محکم و گویا و محتوای خوب ، شعر اخلاقی ، تاریخی و اعتقادی ، شعر مربوط به توحید و نبوت و ولایت – که درباره‌ی همه اینها شعر هست – بهره بگیرد . در زبان فارسی از شعرای  قدیم گرفته تا شعرای امروز ، آن قدر شعر خوب و حکمت آمیز وجود دارد که اگر کسی بخواهد ده سال تکراری نخواند می‌تواند در تمام موضوعات شعر‌های خوب و حکمت آمیز اعم از اعتقادی و اخلاقی و مصیبت و مدح و مسائل اجتماعی و مسائل انقلاب و امثال اینها را بیرون بیاورد . ( مقام معظم رهبری-17 / 10 / 1369 )

 

نکته دیگر انتخاب شعر یا مضمون و آهنگ است . آقایان باید شعر‌های خوب را انتخاب کنند. {...} گاهی دیده می‌شود برای مردمی که سراپا گوش هستند ، شعر را از نظر آهنگ خیلی زیبا می‌خوانند اما از نظر مضمون خیلی  ضعیف و پیش پا افتاده است .، مردم را تحت تاثیر هم قرار می‌دهد . اما این کافی نیست . شما اگر شعر قوی خوش مضمون ، صحیح و محکم و متقن را که مضمون خوبی داشته باشد بخوانید . سطح فکر مردم را بالا می‌برید .

در کار مداحی حتما باید سه رکن رعایت شود . یکی مسائل اخلاقی  است که حالا دارد فراموش می‌شود . من وقتی دیوان صائب را با تجدید چاپ خوب دربافت کردم – با اینکه دیوان صائب را سالها پیش مکرر نگاه کرده بودم – دیدم چقدر غزل اخلاقی بسیار جالب در این دیوان هست که باب شماست . این چیز خیلی مهمی است و هیچ شاعری بهتر از این نگفته است . بنده قرص و محکم عرض می کنم که بهتر از آنچه من در دیوان صائب دیدم – البته از مجموع آنچه که شعرای سبک هندی گفتند – هیچ کس نگفته است .

مطللب دیگر راجع به تصویر دنیا از نظر انسان است . آن دید ظریف و موشکاف به سبک شعر صائب خیلی قیمت دارد و شما وقتی یک بیت از آن را بخوانید دلها را منقلب می‌کنید . مثل :

از رباط تن چو بگذشتی دگر معموره نیست  ... این سفری که در دنیا سیر می‌کنیم ، آخرین رباط ما است ، آخرین کاروانسرای ما است .

از رباط تن چو بگذشتی دگر معموره نیست

زاد راهی برنمی‌داری از این منزل چرا ؟

 

شما ببینید چطور  این شعر انسان را منقلب می‌کند و هزاران بیت از این قبیل هست .

قسمت دیگر معارف اسلامی‌است  که امروز با معارف انقلابی که ما به آن سیاست می‌گوییم انطباق پیدا می‌کند . هیچ شعری نباید از این مطالب خالی باشد ! این‌ها معارف اسلامی است . این « هیهات منا الذلة »  را که امروز به زبان مردم  افتاده است و در زمان طاغوت کمتر بر زبانی جاری می‌شد ، فراموش نکنید . آن موقع چون واقعا همه ذلیل بودیم هیهات نداشت . ذلیل اجانب و استکبار ، ذلیل دربار ، ذلیل دولت ، ذلیل سائاک ، ذلیل پلیس ، نقش خودمان همه ذلت بود ، همه زور می‌گفتند ، خودمان هم به خودمان زور می‌گفتیم و لذا این جمله بر زبان جاری‌ نمی‌شد . اگر هم کسی می‌گفت خیلی جدی نبود ، گاهی از اوقات که از زبان مرحوم مدرس یا آیت الله کاشاهنی و شخصیت‌هایی از این فبیل یک کلمه‌ای نقلا می‌کردند که مثلا مرحوم مدرس به رضاخان فلان گفت یا مرحوم کاشانی بهمان گفت ، چقدر برای ما بزرگ می‌آمد و تعجب می‌کریدم !‌ که اینها جرأت داشتند ، عزت را در عمل‌شان تجسم دادند که این کلمه را گفتند و ذلت را قبول نکردند. شما حالا نگاه کنید ، جامعه ما یک زبان و یک صدا در مقابل همه استکبار عالم این سربلندی و عزت را نشان می‌دهد و این « هیهات منا الذلة  » را در عمل نشان می‌دهد . (معظم رهبری - 17 / 10 / 1369) .

 

 

اصل پیام در مداحی اهل بیت علیهم السلام

شما برادران عزیز باید پیامی را که آن پیام همیشه به مداحان اهل‌بیت (ع) ارزش می‌داده همواره حفظ کنید . و آن پیام ، پیام حفظ دین حق الهی در سایه ولایت اهل‌بیت (ع) و مبارزه با دشمنان اهل بیت (ع) و مبارزه با دشمنان حق و تمامی طواغیت و عصیانگرانی است که در مقابل حف قرار دارند . این پیام باید حفظ شود (معظم رهبری – 30 / 11 / 1365 )‌.

 

کسانی در دشوارترین دوران‌های تاریخ اسلام ، پرچمی را بر دوش گرفتند که هر کس آن پرچم را که پرچم ولایت  حقیقی اسلام و پرچم آن حقی است که قرآن ناطق است ، بر دوش می‌گرفت ، باید شدیدترین شکنجه‌ها را تحمل می‌کرد . مساله این بو د که مثل کمیت‌ها و فرزدق‌ها و سید حمیری‌ها و دعبل‌ها و از ان قبیل کم نبودند و فقط این نبود که شعری را بر اساس عقیده‌شان بگویند و برای چند نفر بخوانند ، بلکه مساله این بود که شهر آنها حامل یک پیام و حامل یک رسالت بود و چیزی را می‌خواست به مردم تعلیم بدهد ، علت اینکه کمیت تحت تعقیب قرار می‌گرفت ، و دعبل می‌گفت که من 50 پنجاه سال است که دار خود را بر دوش می‌کشم ، همین پیام شعر آنها بود. (معظم رهبری – 22 / 12 / 1363)‌

 

 

من انتظار دارم برادر پیام را هیچ وقت فراموش نکنند ، شما که الحمدالله برگزیدگان هستید در سارسر کشور بایستی به مداحان و همه کسانی که در این رشته و در این میدان وارد هستند این مطلب را توصیه کنید و به صورت قطعی درآورید . (معظم رهبری – 22  / 12 / 1363)

 

در شعری که می‌خوانید حتما پیام را رعایت کنید (معظم رهبری – 22  / 12 / 1363)

 

اولین چیزی که باید مورد توجه قرار گیرد ، پیام است و پیام باید هم در مصیبت ، هم در مدح و هم در اخلاقیات وجود داشته باشد . (معظم رهبری – 22  / 12 / 1363) .

 

 

این به عهده‌ی شما است که همچنان استوار و قوی ، اشعاری را که از لحاظ زبان و معیارهای شعری در سطح بالا و در عین حال حامل پیام انقلاب باشد بسرایید و برای مردم بخوانید و مجالس شادی و  عزای اسلامی را با مدایح خود و باذکر پیامی که همه پیامبران (ص) و اولیا و اوصیاء داشتند و مادحان آنها هم باید داشته باشند ، مزین کنید ، یعنی پیام دفاع از حق و مبارزه با باطل که امروز دنیا را فرا گرفته است (معظم رهبری – 22  / 12 / 1363)‌.

 

یکی از شعرای معروف دوران بنی امیه و بنی عباس بنام (‌بَشار بن بُرد ) می‌گوید خدا رحم کرد که سید حمیری آن شعار بزرگ اهل بیت (ع) به سرودن اشعار مکتبی پرداخت ، و الا اگر قرار بود او هم مثل ما مدح و غزل بگوید و به خلفا تقرب جوید ، چیزی و جایی برای ما نمی‌ماند و این خود نشان می‌دهد که شاعر اهل بیت (ع) از لحاظ میزان شعری در پایه‌ای قرار دارد که بشار بن برود یکی از شعاری طراز  اول که آن طور که من احساس می‌کنم و می‌فهمم او در طبقه دوم و دوره دوم شعرای صدر اسلام در طبقه اول است . او را کسی مثل سعدی و حافظ فرض کنید – می‌گوید اگر قفرار بود همان شعرهایی که ما می‌گوییم و همان مضمون‌هایی که ما به کار می‌بریم و آن تقربی که ما می‌جوییم سید حمیری هم وارد این میدان ها می‌شد و حضار بود به این حرف‌ها تن دهد ، برای ما جایی و مقامی باقی نمی‌ماند و همگی به او اختصاص پیدا می‌کرد . او این طور به فضیلت و عظمت سید حمیری اعترفا می‌کند . حالا این سید حمیری چه کسی است ؟ سید حمیری کسی است که خواندن اشعارش در مجلس سه نفره ، بدان خاطر که حامل پیام است ممنوع بود . مساله این است و شما پیروان آن سلسله هستید و شچجره شما به مداحان اهل‌بیت علیهم السلام یعنی این‌ها می‌رسد . (معظم رهبری – 22  / 12 / 1363) .

 

 

بحمدالله جان مردم و وجدشان به عشق و محبت اهل بیت (ع) آمیخته است و برای شما بلبلان گلزار اهل بیت (ع) این فرصت هست که عواطف و احساسات مردم را سیراب کنید. (معظم رهبری – 22  / 12 / 1363)‌.

 

 

از مداحی باید برای پراکندن بهترین معارف اسلامی در باب اهل‌بیت (ع) استفاده کنید . این محبت که مردم دارند بایستی در خواندن شما و گفتن شما عمیق و ریشه‌دار و تند و آتیشن و برافروخته بشود . تشیع آئین محبت است ، خصوصیت محبت ، خصوصیت تشیع است . کمتر مکتبی و مسلکی و دین و آئینی و طریقه‌ای را مثل تشیع پیدا می‌کنید که این‌قدر با محبت سر و کار داشته باشد . و علت اینکه فکر تشیع تا امروز – با وجود آن همه مخالفتی که با آن شده است باقی مانده – این است که ریشه در زلال محبت دارد . تشیع دین تولی و تبری است ، آیین دوست و دشمن داشتن است ، و عاطفه در آن ،‌با فکر هماهنگ و همدوش است . اگر محبت در تشیع نبود ، این دشمنی‌های  عجیبی که تا کنون با شیعه شده باید آن را از بین می‌برد . همین محبت شما و محبت این مردم به حسین بن علی علیه السلام ضامن حیات و بقای اسلام است . و این معنای همان فرمایش امام (ره) است که می‌فرمودند عاشورا اسلام را نگه داشت. ایام فاطمیه هم همین‌طو راست ، ولات پیغمبر (ص)‌هم همینطور است . شما باید با استفاده از این هنر این محبت را در میان مردم عمق بخشید ، تر و تازه نگاه دارید و برافروخته کنید .  (معظم رهبری – 17   / 10  / 1369 ) .

 

 

بسیاری شعرا هستند که شعرشان بلند است ، اما آنچه را که در مدح فلان وزیر یا فلان کاتب یا فلان پدشاه گفته‌اند ، آب و رنگ حقیقی یک اصر هنری را ندارد . و مشخص است که عاطفه همراهش نیست . بر خلاف آنچه که همین شعرا برای اهل بیت (ع) گفته‌اند . یعنی سروده‌ی آنها برای اهل بیت عاشقانه‌ است و شعر حقیقی  این است . (معظم رهبری – 11  / 11 / 1364) .

 

مرگ نمی‌گوئیم حضرت فاطمه سلام الله علیها کاری کرد که سوره « هل اتی » درباره او ، شوهر و فرزندانش نازل شد ؟ ایثار نسبت به فقرا ، کمک به محرومان به قیمت گرسنگی کشیدن خود ، « و یؤثرون علی أنفسهم و لو کان بهم خصاصة » ما هم باید همین کارها را بکنیم . این نمی‌شود که ، دم از محبت فاطمه زهرا (س)‌ بزنیم ، در حالیکه آن بزرگوار بخاطر گرسنگان ، نان را از گلوی خود و عزیزانش مثل حسن و حسین (علیهم السلام) و پدر بزرگوارشان برید و به آن فقیر داد آن هم نه یک روز ، نه دو روز ، بلکه سه روز ، ولی ما که پیرو یک چنین کسی هستیم ، نه فقط نان از گلوی خود نمی‌بریم تا به فقیر بدهیم ،‌بلکه اگر بتوانیم نان را از گلوی فقرا هم می‌بریم !!!

این روایاتی که در کافی شریف و بعضی کتب دیگر در باب علامات شیعه هست ناظر به همین است که شیعه بایستی آنگونه عمل بکند . ما باید نمایانگر زندگی آنها در زندگی خودمان باشیم و لو بصورت ضعیف ، البته ما کجا و حتی از ما بزرگترها کجا و آن آستان بلند کجا ؟ معلوم است که ماحتی به محدوده‌ی دوردست زندگی آنها هم نمی‌رسیم ،  اما ما باید تشبه به آنها کنیم . اینکه ما در نقطه مقابل زندگی اهل بیت حرکت کنیم و آنوقت ادعا کنیم جزو موالیان  اهل بیت هستیم چنی چیزی ممکن نیست ؟ فرض بفرمائید کسی در زمان امام بزرگوارمان ، از دشمنان این ملت که امام دائم علیه آنها حرف می‌زد تبعیت می‌کرد ، آیا می‌توانست بگوید من تابه امام هستم ؟ آیا اگر چنین چیزی از زبان کسی صادر شد به او نمی‌خندند .

عینا همین قضیه در باب اهل بیت (علیهم اسلام) مطرح است و ما باید شایستگی خودمان را ثابت کنیم . (معظم رهبری – 22  / 12 / 1363)‌.

 

 

اصل عزت و مبارزه در مداحی اهل بیت (علیهم السلام ) .

مگر نمی‌گوییم حضرت فاطمه (س) با حال ناتوان به مسجد رفت تاحقی را احقاق کند ؟‌ما هم باید در همه حالات تلاش کنیم تا حق را احقاق کنیم ، ما هم باید از کسی نترسیم ، مگر نمی‌گوییم یک تنه در مقابل یک جامعه‌ی بزرگ زمان خود ایستاد ؟ ما هم باید همانطور که همسر بزرگوارش فرمود : « لا تستوحشوا فی طریق الهدی لقلة أهله » {نهج البلاغة – خطبه‌ی 201 : بیم مکنید در راه راست ، که شمار روندگان آن چنین اندک چراست ؟} از کم بودن عده‌مان در مقابل دنیای ظلم و استکبار نترسیم و تلاش کنیم  ( مقام معظم رهبری - 22 / 12 / 1363)

 

 

 

استاندار کوفه به بهانه خیلی مبتذلی دستور داد کمیت را بعد از اینکه سالیان متمادی دربدر و متواری بود دستگیر کردند و کشتند و در همان حال پسرش را خواستند که بیا جنازه‌ی پدرت را ببر . پسر دید پدرش هنوز نفس دارد و چیزی می‌گوید . گوشش را که نزدیک کرد دین می‌گوید : «اللهم آل محمّد » یعنی خدایا ، اینها برای کشتن من بهانه گرفتند اما تو می‌دانی که برای چه مرا کشتند « اللهم آل محمّد »

دعبل خزاعی نیز ده‌ها سال متواری بود ، ده‌ها سال دربدری شوخی نیست . آنهایی که در رژیم ستم‌شاهی و در زیر بار آن سختی‌ها چند صباح متواری بوده‌اند می‌دانند ده‌ها سال دربدری یعنی چه . دهها سال تبعید و ده‌ها سال یک شب را تا به صبح با اطمینان به سر نبردن خیلی سخت است . هیچ خلیفه‌ای در زمان دعبل نیامد ، مگر اینکه دعبل داغ باطله‌ای از شعر خود بر پیشانی ان خلیفه کوبید . که تا به امروز هم آن داغ‌باطله باقی است . هارون ، امین ، ابراهیم بن مهدی آن خلیفه چند ماهه‌ی بین امین و مأمون و بعد هم معتصم ، همه اینها را دعبل مثل یک کوه استوار از سر گذراند و برای هر کدمشان بر یک کتیبه‌ی پاک نشدنی و محو نشدنی در تاریخ ، یک نقش زشتی کشید که از ده‌ها سخنرانی برتر بود . البته او را رها نکردند و عوامل جنایتکارشان را فرستادند و او را ترور کردند . (مقام معظم رهبری – 22  / 12 / 1363)

 

 

یکی از شعرای معروف عرب بنام کُثیّر عَزّة از مخلصین و دوستداران ائمه (ع) و جزء کسانی بوده است که حاضر نبودند در راه دینحق از جان و از آسایش خود سرمایه گذاری کنند و لذا با این و آن هم سر و سری داشتند ، لکن  امام (ع) این را قبول نمی‌کند .

امام باقر (ع) به کثیر عزة رو کردند و گفتند : «أمتدحت عبدالملک ؟ : تو عبد الملک را هم مدح کردی ؟ »

کثیر بنا کرد عذرخواهی کردن که من این طور به او نگفتم بلکه این چنین گفتم ، که خیلی ارزش ندارد .

حضرت تبسمی کردند و بعد به کمیت رو کردند ، گویا می‌خواستند به کمیت بگویند حالا تو جوابش بده .

کمیت بلند شد و آن قصاید هاشمیات را شروع کرد به خواندن .

مادح اهل بیت (ع) باید پیام اهل بیت (ع) را هم داشته باشد و پیام اهل بیت (علیهم السلام) مبارزه است (مقام معظم رهبری – 22  / 12 / 1363)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد